تغذیه ذهن

اگر بدن و ذهنتان را به عنوان یک سیستم در نظر بگیرید وقتی اطلاعات دقیق و مناسبی وارد این سیستم نشود خروجی و محصول مناسبی نیز تولید نمی گردد همانطور که اگر شما غذای مفید و سالمی نخورید فعالیتهای فیزیکی شما نیز ضعیف می گردد.

اگر ذهن و فکر شما تغذیه مناسب نداشته باشد نمی توانید خلاق باشید نمی توانید در زندگیتان تغییر ایجاد کنید. وقتی مجموعه ای از اطلاعات بی ارزش را در طول روز وارد مغزتان می کنید، ذهن شما دچار سکون و تنبلی شده ، سطح خرد و آگاهی شما پایین می رود و این مخالف تصمیمی است که برای تغییر زندگیتان گرفته اید. برای اینکه دنیایی شگفت انگیز برای خودتان خلق کنید نیاز به آگاهی و خرد بالا دارید. پس بر روی این موضوع که چه اطلاعاتی را دریافت می کنید حساس باشید.

به نکات زیر توجه کنید

۱- ممکن است شما دوستان آشنایان وهمکاران بدبین و منفی گرایی داشته باشید که وقتی درباره ایده جدیدتان با آنها صحبت می کنید دلایل بسیاری برای شما می آورند که شما نمی توانید موفق شوید و ذهنتان را نسبت به شروع کار جدید منفی می کنند. یا ممکن است اطلاعات اشتباهی به شما بدهند  و ذهن شما بر اساس شواهد و اطلاعاتی که به دست آورده شروع به منفی بافی می کند و باعث میشود که شما بترسید و با خود بگویید حق با آنها است و از اجرای ایده خود دست بردارید. (البته این مورد با کسب آگاهی و مشورت با افراد دانا و آگاه تفاوت دارد که در ادامه شرح می دهم.)

برای مطالعه ادامه مطلب بر روی عبارت زیر کلیک کنید

تغذیه ذهن و فکر

معرفی یک سایت مفید برای زندگی

 سلام دوستان

تیده آ یک وبسایت نو ظهور است که بیشتر مطالب آن در خصوص  روانشناسی و زندگی است و نویسنده آن سعی دارد اتفاقات معمول زندگی را در قالبی علمی بررسی کند.

متون ساده و روان نویسنده در موضوعات مختلف به  همراه  عکسهای مرتبط ،  فضای دوستانه ای به وبلاگ داده ا ست.
تیده آ یک تیم نویسنده ی همکار هم دارد که مقالاتشان را در اختیار سایت قرار می دهند.

با توجه به نوپا بودن سایت ، حضور شما دوستان عزیز در آنجا ،بازدید از مطالب  و اظهار نظرتان می تواند انگیزه ای برای ادامه کار ایشان شود. 

 برای رفتن به وبسایت تیده آ کلیک کنید

نگران بودن درباره نظرات دیگران

برای انسان به عنوان یک موجود  اجتماعی تقریبا غیر ممکن است که اهمیتی برای افکار و نظرات سایرین درباره خودش قائل نباشد. این یک تمایل اصلی انسان برای پذیرفته شدن و دوست داشته شدن است. ما می ترسیم از اینکه در نظر بقیه نادان به نظر برسیم یا دوستمان نداشته باشند .

زمانی که جوان هستیم و تلاش میکنیم که وارد اجتماع شویم بیشتر به نظرات دیگران اهمیت می دهیم و تمایل داریم بازخورد هر کاری که انجام می دهیم را دریابیم و ببینیم آیا مقبول جمع دوستان و همکاران هستیم یا نه. اما همچنان که سنمان بالا می رود و تجربیاتمان بیشتر می شود یاد میگیریم که به قضاوت خودمان اعتماد کنیم و غریزه خود را دنبال کنیم حتی اگر کاری را که انجام می دهیم ریسک محسوب شود.

توجه کردن به نظرات سایرین با نگران بودن از اینکه آنها در هر اقدام ما چه نظری خواهند داشت متفاوت است.

اگر همیشه نگران باشیم که دیگران چگونه درباره لباس پوشیدن ،حرف زدن، عقیده ، رفتار و زندگی کردن ما فکر می کنند نشان می دهد که  احترامی برای افکار و رفتار خود قائل نیستیم و اجازه می دهیم دیگران درباره ما تصمیم بگیرند که چگونه باشیم.

آیا شما کسی هستید که بیش از حد به حرف سایرین بها می دهید؟ اگر نشانه های زیر را در وجود خود یافتید اینچنین هستید:

برای مطالعه ادامه مطلب به وبسایت تیده آ مراجعه فرمایید

ترس از شکست

حتماً تا به حال با موقعیتی رو به رو شده اید که قصد انجام کاری را دارید که فکر می کنید انجامش باعث بهبود وضعیت فعلیتان می شود اما انقدر " اما و اگر" در کار می آورید که در نهایت از خیر انجامش می گذرید . بعد از آن یا هر روزتان را با استرس می گذرانید و منتظر می مانید تا مشکلات خودشان برطرف شوند یا در حال توجیه و دلیل تراشی برای انجام ندادن کارتان هستید ولی در حقیقت خودتان نیز می دانید که شما ترسیده اید.

علت این ترس چیست؟

وقتی کاری را شروع می کنید انتظار دارید که آنرا به عالی ترین شکل ممکن انجام دهید و بهترین نتیجه را بگیرید و اگر اینطور نباشد احساس می کنید بدترین مسائل برای شما اتفاق خواهد افتاد. حالا فرق نمی کند این کار شروع یک حرفه ی جدید باشد یا یک مذاکره کوچک با رئیستان برای افزایش حقوق.

وقتی می خواهید کاری را انجام دهید انواع و اقسام فکر های منفی به سوی شما هجوم می آورد و شما شروع به سناریو سازی برای خودتان می کنید به این جملات دقت کنید آیا برایتان آشنا نیستند؟

اگر گفت نه چی؟ اگر از دستم ناراحت شد چی؟ اگر توی ذوقم زد چی؟ اگر نتوانستم چی؟ اگر رابطه مون بهم خورد چی؟ اگر حقوقم رو اضافه نکرد که هیچ اخراجم هم کرد چی؟

خب این بستگی به خودتان دارد که دوست دارید چگونه زندگی کنید. آیا می خواهید در همین وضعیت و شرایط باقی بمانید یا با مسائل جدید رو به رو شوید و تلاش خودتان را برای بهتر شدن زندگیتان انجام دهید.

باید بدانید که شکست بد نیست. لحظاتی را به یاد آورید که بارها و بارها در کاری شکست خورده اید. اگر منصفانه به عقب برگردید و شکستها را بررسی کنید به نکات مثبتی می ر سید . شما از این شکستها درسهای بزرگی یاد گرفته اید که باعث پیشرفتهای بعدی شما شده است. شکست باعث یادگیری و تجزیه و تحلیل

می شود ، شکست باعث موفقیت آدمهای موفق شده است پس نباید به شکست به عنوان یک جنبه ی بد زندگی نگاه کرد.

برای مطالعه ادامه مطلب به سایت تیده آ مراجعه کنید

ترس از قضاوت شدن

 کنترل بیش از حد  احساسات و اعمال به دلیل ترس از بد قضاوت شدن و اهمیت دادن بیش از حد به نظر سایرین باعث میشه که حتا برای ابراز احساسات هم اول فکر کرد و بعد عکس العمل نشون داد . پیامد این رفتار کم شدن خلاقیته چون همیشه سدی برای آفرینش در درون ایجاد میکنه و اون ترس از سطح پایین بودن و بی اهمیت بودن محصول در نظر دیگران هست.

مدتی است که خیلی مسائل رو رها کردم. تمرین می کنم از این فکر کردن ها و ترس از قضاوت شدن دست بردارم.  سعی کردم خودم رو  به خاطر اشتباهات  گذشته،  و حتا رفتار معقول با سایرین که باعث خفگی خودم شده ببخشم.

شاید لازم باشه کمی خودخواه و خود شیفته باشم .

آمیتیس

ناخود آگاه

زمانی قرار بود به کمک دوست نویسنده ای یک کتاب بنویسیم که پایه اصلی کتاب نظریات فروید بود

حیف از آن دوستی بی نتیجه و حیف از کتابی که نوشته نشد.

متاسفانه یادم نیست که مطالب زیر رو از کدام کتاب (برای تحقیق) یادداشت برداشته بودم .

فروید خواسته و میل ناخودآگاه را به مهمان ناخوانده تعبیر می کند:

{او را از در بیرون می کنید اما وی با ضربه زدن به پنجره توجه شما را به خود جلب می کند. وقتی کرکره ها را می کشید صدای پای او را می شنوید که به پشت بام می رود و سعی می کند از دودکش وارد شود، اگر بخاری دیواری را روشن کنید، وی سر از باغچه در آورده و برای رسیدن به خانه نقب می زند.}

خواسته و میل ناخود آگاه از راههایی که انتظار آن نمی رود دزدانه به بیرون درز می کند و از اینجاست که سهوهای فرویدی بروز می کند.

لحظه ای در می یابید چیزی درباره خود بروز داده اید و متوجه معنی گفته خود می شوید که این معنی را هیچگاه در خود آگاه خود فاش نمی کردید. این زمانی است که یک سهو فرویدی واقعی اتفاق می افتد و باعث شرمساری و خجالت می شود.

حسی درون ما است که گویی بخشی از ما مانند نوزاد شیرخواره ای جیغ می کشد و گریه می کند و از اطرافیانش می خواهد که خواسته های او را اجابت کند. ممکن است ناخود آگاه از قاعده های منطقی پیروی نکند. ممکن است در آن واحد چیزهای متضادی را درخواست کنیم. در آن واحد نسبت به فردی خاص تنفر داشته باشیم و یا به او عشق بورزیم.